سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : حمید رمی
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : مثنوی

فصلِ قَد قامتِ عشق است و طبیعت سبز است            دامنِ بیرقِ افـراشـته قـامت سـبز است
ماه، چون مُهـر شده جـانب منـبر رفته            سورۀ شمـس، به مهـمـانی کـوثـر رفته


سیبِ معراج، به معراجِ زمین آمده است            بر رکـابِ نـبـی الله، نگـیـن آمـده است
نور، از عرشِ زمین، سمت سماوات رسید            روی دستان پـدر، مـادر سـادات رسید
بین گـهـواره که صـدیـقـۀ اطـهـر باشد            وقـت آن است که مـدّاح، پـیـمـبر باشد
دخـتـرم، محـشر کـبـراست بدانـند همه            نـور او سـایـۀ دنـیـاسـت بـدانـنـد هـمـه
راضیه، مرضیه، طـوباست بدانند همه            اصـلاً او اُمّ ابـیـهــاسـت بـدانـنـد هـمـه
و نـوشــتـنـد کـه انـسـیـۀ حــورا بـاشـد            او درخشید و خدا خواست که زهرا باشد
طعمِ لبخندِ بهشت است به روی لب او            بوسه دادن به رسول است، نماز شب او
نام او فـتح مبـین است که قرآن فرمود            شأن زهـرای مرا سـورۀ انسان فرمود

نو رسیده ست ولی بـوده از اول با من            علّت خلق جـهـان فـاطـمه بوده یا من؟
باغـبـان بـوده‌ام و فاطـمـه گـلـشن بوده            فاطـمه، خـاص ترین معـجـزۀ من بوده
بـهـتـرین مـادر دنـیـا کـه بـه دنـیـا آمـد            عـشق، در هـیـبت مـولا به تـمـاشا آمد
عـلی از راه رسـیـده به مـبـارک بادش            خاتم از دست درآورد و به زهرا دادش
پَرِ گهواره، عـقـیـق عـلوی را دُر کرد            اشک شوق، آینۀ چشم علی را پُر کرد
عشق، فرضیه شده، مسأله را می‌جوید            جبـرئـیل آمده، در گوش نبی می‌گوید:
نــور تـابــنـده بـه نــور ازلــی مـی‌آیـد            چــقـدَر فـاطـمـۀ تـو بـه عــلـی مـی‌آیـد
کعبه، مُحرِم شده و دور علی چرخـیده            در سـراپـای عـلـی دست خـدا را دیـده
روی دســتـان یـدالـلـه، خــدا تــابــیــده            چون پیمبر به عـلی دُرِّ نجف بخـشـیده
هـدیـه انـگـار که از بـاغ جـنـانـش آمد            مـدح صـدیـقـۀ کـبـری به زبـانـش آمـد
باز، مـدّاحـیِ زهـراست، شـنـیدن دارد            مدح، از جانب مولاست، شـنـیدن دارد
اینکه با آمدنش عشق، به بار آورده ست            با خودش رایحۀ فصل بهار آورده ست
او رسیده ست که افلاک، پر از لبخند است            نَفَس عرش، به یک نیم نگاهش بند است
گرچه پیداست ولی جلـوۀ مـسـتور بُوَد            فـاطـمه نـورٌ عـلی نـورٌ عـلی نور بُوَد
او که قـبل از هـمه امضای بلا را داده            چـقـدَر غـصّـۀ شـیـعـه به دلـش افـتـاده
»شیعتی» گفت و مماتِ همه بی‌واهمه شد            اینچنین بود که از روز ازل فاطمه شد
سـیل می‌خـواسـتم و بـارش نم نم آورد            مثـنـوی هم جـلوی مـدح شما کـم آورد

نقد و بررسی

بیت زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید



نوسـیده ست ولی بـوده از اول با من            علّت خلق جـهـان فـاطـمه بوده یا من؟